نمی دونم چرا اینجوری ای... چرا باید از هر از گاهی زخم بزنی به این دل وامونده ای که فکر می کنه تو از بودن باهاش خوشحالی و راضی و بعد یه دفعه بفهمه که نه !!! همش خیال بود
بفهمه که همیشه منتظر یه آدم بودی که دوستش داشته باشی و بتونی ازش اون چیزهایی رو که تو من پیدا نمی کنی بگیری ولی هیچ وقت نفهمیدی که دنیا اینجوری کار نمی کنه
هیچ وقت نفهمیدی که نه من ، نه تو و نه هیچ کس دیگه ای توی دنیا، همه اون چیزهایی که می خواد رو نداره. نفهمیدی که به جای تقلا کردن برای پیدا کردن اون چیزها توی یک نفر دیگه ، باید قدر داشته ها رو دونست. باید همینی رو که داری ، دوست بداری و تا جایی که میشه ازش بخوای که خواسته هات رو برآورده کنه
هیچ وقت نفهمیدی که
The Fidelity Bank and Trust is a tough creditor. You make a deposit some where else, they close your account forever
دلم نمی خواست اینجوری باشم. دلم نمی خواست اکانتت رو ببندم. به خیلی دلیل ها و بزرگترینش اون نازنینمون بود و هست
نمی دونم باید چی کار کنم... واقعاً نمی دونم
No comments:
Post a Comment